معنی قوم صالح پیامبر

حل جدول

واژه پیشنهادی

نام های ایرانی

صالح

پسرانه، شایسته و درستکار، نیک، خوب، دارای اعتقاد و عمل درست دینی، نام پیامبر قوم ثمود

لغت نامه دهخدا

صالح

صالح. [ل ِ] (اِخ) ابن جلاب.رجوع به صالح بن محمدبن صالح، مکنی به ابی علی شود.

صالح. [ل ِ] (اِخ) ابن مرداس. رجوع به صالح اسدالدوله شود.

صالح. [ل ِ] (اِخ) ابن روزبه. رجوع به صالح بن محمدبن صالح شود.

صالح. [ل ِ] (اِخ) ابن خوات. رجوع به صالح بن صالح بن خوات شود.

معادل ابجد

قوم صالح پیامبر

530

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری